بیا تو نترس
همه چي
عشق

عشق مامور تن است و دوست داشتن پیغمبر روح

 

شگفتا

شگفتا

وقتی که بود نمیدیدم وقتی میخواند نمی شنیدم وقتی دیدم که نبود وقتی شنیدم که نخواند! چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد و زلال در برابرت می جوشد ومی خواند و می نالد ,تشنه ی آتش باشی نه آب و چشمه که خشکید چشمه که از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخارشد و به هوارفت و آتش کویر را تافت ودرخود گداخت واز زمین آتش روئید و از آسمان آتش بارید تو تشنه ی آب گردی نه تشنه آتش و بعد : عمری گداختن از غم نبودن کسی که تا بود از غم نبودن تو می گداخت !

دکتر علی شریعتی / کتاب کویر / صفحه 93


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 16 آبان 1386برچسب:جملات بسیار زیبا دکتر شریعتی,علی شریعتی,, توسط محمد رحماني |